سفارش تبلیغ
صبا ویژن




















سیب گلاب

از ماجرای ازدواج حضرت علی‌علیه‌السلام و حضرت فاطمه‌علیهماالسلام نکات بسیار جالبی را می‌آموزیم که اگر خواهان سعادتیم و پیروی راستین اسلام، بایستی تا مرز توان تلاش کنیم تا مراحل اول ازدواج بر مبنای صحیحی صورت گیرد، و دوم آنکه ساده‌ زیستی در تمام شوون زندگی جامعه و بخصوص ازدواج راه یابد، و گرنه قید و بندهای اجتماعی در امر ازدواج که بیشتر نشأت گرفته از فرهنگ غیر اسلامی و یا ساخته و پرداخته ی ذهن‌های کوتاه مادی و اشرافی است چون غل و زنجیر بر دست و پای جوانان و والدین آنها می‌افتد و هر روز این غل و زنجیر بزرگتر و سنگین‌تر می‌شود، تا جایی که امکان هر نوع حرکت صحیحی را می‌گیرد و حیات جامعه را به سوی نابودی می‌کشاند، و بر فساد و نابسامانی‌های روانی و مشکلات اخلاقی می‌افزاید.

درس‌هائی که از ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا علیهماالسلام می‌گیریم از این قرار است:

 

1- کفو و همتا بودن

یکی از اصول اساسی و رازهای موفقیت ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زیرا تنها در صورت همتا و همشأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از یکدیگر امکان‌پذیر است.

برخی تصور می‌کنند کفویت تنها به شرائط ظاهری از قبیل مسائل نژادی و یا وضعیت مادی و رفاهی بستگی دارد. در صورتی که چنین نیست، بلکه همتایی و هم سوئی آرمان‌ها، خواست‌ها و تمایلات روحی و روانی افراد، میزان آگاهی‌های علمی و دینی و میزان تعهد عملی به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ویژگی‌های اخلاقی و فرهنگی است.

اگر مسئله همتایی نبود، بدون تردید دختران زیبایی در مدینه بودند که از ازدواج با حضرت علی علیه‌السلام خرسند می‌شدند. اما او حتی از آنان خواستگاری هم نکرد و برای حضرت فاطمه علیهماالسلام نیز خواستگاران فراوانی بودند امّا حضرت فاطمه علیهماالسلام و پیامبرصلی‌الله علیه و‌آله به این وصلت‌ها راضی نشدند تنها حضرت فاطمه علیهماالسلام و روح والای او بود که زیبایی‌ها و شکوه معنوی حضرت علی‌علیه‌السلام را درک می‌کرد . در این مورد پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله فرمودند: اگر خدا علی را نمی‌‌آفرید برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت. (1)

 

2- خواستگاری بدون واسطه

خواستگاری بدون هیچ تشریفات و حضور واسطه انجام شد و حضرت علی‌علیه‌السلام شخصاً به خواستگاری حضرت فاطمه علیهماالسلام از پیامبر صلی‌الله علیه وآله اقدام نمود.

 

3- شرط اول : رضایت دختر

پیامبر گرامی صلی‌الله علیه وآله بدون رضایت دخترش حضرت فاطمه علیهاالسلام به خواستگار پاسخ مثبت نداد.

 

4- قناعت

در تهیه جهیزیه به ضروری‌ترین و ابتدائی‌ترین وسائل زندگی در آن عصر بسنده شد، از سیرت پیامبر اسلام صلی‌الله علیه وآله می‌آموزیم که بایستی در الگوی مصرف تجدید نظر کنیم و در زندگی فناپذیر و زودگذر دنیا به حداقل ممکن قناعت ورزیم تا از گذرگاه پرهیاهوی زندگی سبکبار بگذریم و تن به بردگی این و آن ندهیم.

مگر حضرت فاطمه علیها‌السلام دختر پیامبر صلی‌الله علیه وآله رهبر بی‌نظیر مسلمانان نبود؟ مگر از نژاد بنی‌هاشم یعنی اصیل‌ترین و شریف‌ترین تیره‌های عرب به حساب نمی‌آمد؟ مگر مادرش حضرت خدیجه علیهما‌السلام ثروتمندترین زن عرب در عصر خویش نبود؟ مگر از همه جهات علمی فردی آگاهتر و اندیشمندتر از همگان نبود؟ مگر پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه‌ وآله نمی‌توانست جهیزیه زیادی را همراه دخترش کند؟

پاسخ همه این سوالات «مثبت» است اما منش و روش پیامبر عظیم ‌الشأن اسلام صلی‌الله علیه و‌آله و خاندانش بر ساده‌ زیستی استوار است . (2)

متأسفانه در برخی خانواده‌ها به خصوص قشر مرفه جامعه جهیزیه دخترانشان نمایشگاه بین‌المللی کاملی است از لوازم خانگی داخلی و خارجی که برقش چشم‌های ظاهربین را خیره می‌کند.

 

5- مهیا کردن خانه برای ورود عروس

اکنون ببینیم علی بن ابیطالب علیه‌السلام شهسوار اسلام و محبوب‌ترین مردان و نزدیکترین آنان در نزد خدا و رسول خدا چه داشت و چه تهیه کرد:

ابن شهر آشوب در مناقب نقل می‌کند: که حضرت علی‌علیه‌السلام نیز اتاق خود را برای عروسی آماده کرد. بدین ترتیب که:

ابتدا مقداری ماسه کف اطاق پهن کرد و چوبی هم تهیه نمود به دو طرف اتاق وصل کرد تا لباس‌های خود را روی آن بیندازد، و یک پوست گوسفند هم کف اتاق انداخت، و یک بالش نیز که داخلش را از لیف خرما پر کرده بودند در آنجا نهاد. (3) همین .

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 88/8/27ساعت 10:0 عصر توسط مرضیه بهشتیان نظرات ( ) |

روزى در یک دیدار با امام – گمان کنم دیدار با روزنامه‌نگاران بود – پارچه‌اى نوشته بودند که «واى به روزى که قلم‌ها را زمین بگذاریم و مسلسل دست بگیریم.» که امام صحبتى کرد به این مضمون که خدا کند روزى مسلسل‌ها را هم زمین بگذاریم و آن‌ها هم که به ضرورت تفنگ دست گرفته‌اند قلم به دست بگیرند.
محمود کاوه و ولى‌الله چراغ‌چى و برونسى این‌طورى شد که رفتند پاسدار شدند. همت معلم بود. اگر هم جنگ و ضدانقلاب، هستى انقلاب را به خطر نینداخته بودند همان درسش را مى‌داد. عشق تفنگ که نداشت.
باکری هم شهردار بود. شهردار ارومیه. غلام‌حسین افشردى هم که بعدها شد حسن باقرى، خبرنگار بود. خبرنگار روزنامه‌ى جمهورى اسلامى. کسى که از بزرگ‌ترین طراحان جنگ در قرن بیستم محسوب مى‌شود.
من هم هجده سالگیم در سال پنجاه و هشت بود. مى‌شد راحت بروم خدمت سربازیم را کنم و بروم دنبال درس و زندگیم یا در مغازه‌ى پدرم بایستم و یک لقمه نان حلال گیر بیاورم و بخورم.
خواستم دینم را به انقلاب ادا کنم. رفتم جبهه...
... برادرم حسن در کربلای چهار شهید شد. جنگ چنین چیزى بود. ما در جنگ داغ دیدیم و رنج کشیدیم و بزرگ شدیم. اگر کسى خیال مى‌کند این که گفته‌اند جنگ برکت بود یعنى ایام به کام بود و همه چیز جفت و جور، در اشتباه است. ما در جنگ برادران تنی‌مان و برادران ایمانی‌مان را از دست دادیم. براى من از دست دادن حسن قالیباف شاید همان قدر سخت بود که از دست دادن ولی‌الله چراغ‌چی...
آن چه در بیش آمد بخشی از زندگینامه محمدباقر قالیباف به قلم خود اوست که در وب‌سایتش آمده؛ آنچه در پی می آید گفت‌وگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران با دکتر محمدباقر قالیباف است که علی رغم پیگیری های مکرر، به دلیل مشغله فراوان شهردار، بصورت مکتوب صورت گرفته است. فرمانده لشگر 5 نصر از سال 62 ، نیروی هوایی سپاه از سال 76 و نیروی انتظامی از سال 79 از سوابق شهردار امروز تهران است. وی در این پرسش و پاسخ مکتوب، دیدگاه های خود را در خصوص نحوه روایت جنگ برای نسل حاضر، نقش مردم، امام و فرماندهان در جنگ، ابهامات مرتبط با آغاز و پایان جنگ و از همه مهم تر چالش های موجود و شبهات مطرح شده در شرایط فعلی جامعه نسبت به ارزشهای دفاع مقدس ارائه کرده است. شاید نقطه ثقل این گفتگو آنجا باشد که شهردار امروز و فرمانده دیروز نهادینه کردن فرهنگ دفاع مقدس را در عرصه سیاست، راه برون رفت از بن بست فعلی عنوان می کند: « فرهنگ دفاع مقدس در عرصه سیاست یعنی رعایت صداقت و امانت در برخورد با مردم ولی هم اکنون شاهد هستیم که سیاست ورزی بدون توجه به موازین اخلاقی حوزه سیاست را به تنازعات و و مناقسات جناحی و باندی کشانده است و طبعا از این تنازعات نمی توان انتظار داشت که روحیه از خودگذشتگی در جامعه تجلی یابد و همانطور که گفتم تنها فرآیند برای بهبود عرصه های یاد شده نهادینه کردن فرهنگ دفاع مقدس می باشد. »



ارزیابی شما با توجه به گذشت 21 سال از خاتمه جنگ از شرایط فعلی جامعه چیست؟


جامعه کنونی ایران اسلامی با تجارب تلخ و شیرین که در طی سالهای گذشته کسب کرده امروز بیش از هر زمان دیگری خود را نیازمند رجوع به دوران دفاع مقدس به عنوان یک منبع عظیم و جاودانه جهت بازسازی معنوی و مادی می داند . در حقیقت امروزه قدر ایثارها، گذشت ها و اخلاص های زمان جنگ بیشتر از هز مقطعی بر همگان عیان شده است و هیچ کس نمی تواند با استفاده از این ذخیره معنوی مخالف باشد .

امروز نیازمند بازتعریف آگاهانه فرهنگ ایثارگری و شهادت به گونه ای هستیم که اکنون مدت هاست که میدانگاه ظاهری آن به پایان رسیده است و باید آن را همانند یک حقیقت جاودان و یک طریقت همیشگی برای فرزندان جنگ و جهاد بدانیم . ایثارگران و بازماندگان دفاع مقدس نمی توانند و نباید در مقابل پدیده ناکارآمدی و فرصت سوزی در جامعه و نظام بی تفاوت باشند . شان یاوران صدیق خمینی کبیر بعد از گذشت 21 سال از پایان جنگ آن است که در همه مواقع ضروری تن به خطر داده و با تمام توان و آبروی خود وارد میادین درگیری و مبارزه شوند و فرهنگ ایثارگری را در عرصه های مختلف نظیر سیاست، فرهنگ جامعه و اقتصاد نهادینه کنند . فرهنگ دفاع مقدس در عرصه سیاست یعنی رعایت صداقت و امانت در برخورد با مردم ولی هم اکنون شاهد هستیم که سیاست ورزی بدون توجه به موازین اخلاقی حوزه سیاست را به تنازعات و و مناقشات جناحی و باندی کشانده است و طبعا از این تنازعات نمی توان انتظار داشت که روحیه از خودگذشتگی در جامعه تجلی یابد و همانطور که گفتم تنها فرآیند برای بهبود عرصه های یاد شده نهادینه کردن فرهنگ دفاع مقدس می باشد .


آغاز و پایان جنگ را چگونه تحلیل می کنید ؟


آغاز که روشن است و رژیم بعثی هم پذیرفته که نیروهایش را به داخل مرزهای ایران گسیل داشته است اما در مورد خاتمه جنگ بحث های زیاد مطرح است و در سالهای اخیر هم فرماندهان و مسئولان وقت بخشی از ناگفته های جنگ را گفته اند. در این باره آنچه می شود گفت برخورد و مواجهه شفاف و روشن امام راحل با این اتفاقات است. حضرت امام بدون پرده پوشی و هرگونه سیاسی کاری تا آن روزی که تشخیص داد ادامه جنگ به صلاح ایران و مردم است به دفاع پرداخت و روزی که احساس کرد ادامه وضعیت به صلاح نیست باز هم صادقانه نظر خود را گفت و برای همین صداقت بود که رزمندگان با اخلاص تمام از رهبر و مقتدای خود پیروی می کردند . البته تحلیل شرایط اقتصادی، توطئه های دشمنان، مسائل ژئوپلتیکی منطقه در آن دوران و بسیاری از مسائل دیگر را هم در این باره باید دخیل دانست . نکته مهم دیگر آن است که ما تا آخرین روز در موضع دفاع بودیم. نکته مهم تر اینکه مسئولین هم پابه پای مردم درگیر نبرد بودند و دولت و ملت یکصدا یک موضع داشتند و در یک جمله "کلمه توحید" و "توحید کلمه" عامل پیروزی ایران در جنگ بود.


نقش فرماندهان در دفاع مقدس را چگونه تحلیل می کنید ؟


فرماندهان جنگ بیش از هرچیزی متاثر از منش و سلوک امام بودند. خوب وقتی امام با آن عظمتی که از لحاظ دانش فقهی، فلسفی و عرفانی و توانایی مدیریتی بی نظیر رهبری یکی از بزرگترین انقلاب های قرن بیست را داشتند می فرمودند : من بر بازوان بسیجیان بوسه می زنم و به آن افتخار می کنم، فرماندهان که تربیت شده مکتب امام بودند چه موضعی می توانستند داشته باشند؟ آنچه که در فرماندهی جنگ اتفاق افتاد و به نظر من متاسفانه آنچنان که باید و شاید روی آن کار نشده، شیوه بدیع و جدیدی در فرماندهی نظامی بود.

اصلا یکی از دلایل موفقیت های نظامی جمهوری اسلامی در دفاع مقدس ریشه در همین رویکرد داشت. وقتی فرمانده در سطوح مختلف دوشادوش رزمندگان می جنگید و وقتی نوبت استراحت نیروها می رسید باید خودش را به جلسات تصمیم سازی می رساند، طبیعی بود که رزمندگان هم با دل و جان در میدان جنگ حاضر بشوند . فرماندهان دفاع مقدس، رهبری در جنگ را از سنگرهای بتونی و خط دو و سه به خط مقدم منتقل می کردند و به همین دلیل مستقیما در جریان اتفاقات و سختی ها و ترکش ها بودند. لذا تصمیمات و برنامه های عملیاتی که طرح می کردند کاربردی و موثر بود.

فرمانده سپاه در جنگ از بالاترین رده یعنی فرماندهی کل، فرماندهان قرارگاه ها تا فرماندهان لشگر، تیپ، گردان، گروهان و دسته و ... هیچ تفاوتی با نیروی تکور بسیجی نداشته، همه انها برای یک مقصد در جبهه حضور پیدا کرده و تابع فرمان امام خمینی بودند . دین درد اصلی همه شان بود و با سیره ای که امام مطرح کرده عطششان بیشتر به شهادت بود. خلاصه آنکه اعتقاد دینی، علاقه به رهبری انقلاب، اخلاص، ایثار، عشق به لقاءالله و .... شهادت، عزم استوار ، شوق شرکت در جبهه و جهاد فی سبیل الله وجه اشتراک همه آنان به شمار می رفت. بنابراین بالا و پایین بودن آنها فقط برای پیشبرد جهاد بود نه چیز دیگر . نه فرمانده از این عنوان احساس غرور داشت و نه برای بسیجی اطاعت از برادر بزرگترش سخت بود بلکه با عشق و علاقه تا پای جان به دستورات فرمانده عمل می کرد. این رابطه فقط به جبهه منحصر می‌شد زیرا خیلی از انها با یکدیگر بچه محل بودند و فرماندهان اندکی پیش ار آغاز عملیات به وسیله پیک با حفظ اسرار عملیات از آنها می خواستند که به جبهه بیایند . اشتراک دیگر آنها این بود که همه از هر جایی که برخواسته بودند خیلی راحت با یکدیگر جوش می خوردند . دیگر آنکه به دلیل جوان بودن، روحیه محافظه کاری و منفعت اندیشی در بین آنها راه نداشت که اینها مهم ترین عامل پویایی یک عنصر نظامی است.


اگر شما بخواهید پاسخی کلی به شبهاتی که در مورد دفاع مقدس مطرح است بدهید چه پاسخی را ارائه خواهید کرد؟


بهترین کسانی که می توانند در این رابطه اطلاع رسانی کنند، رزمندگان و فرماندهان جنگ هستند لذا خواهش می شود از کسانی که دستی از دور بر آتش داشته اند این کار خطیر را به اهلش بسپارند و با اطلاعات غلط و ناقص خود بر دامنه شبهات نیافزایند. نکته بعدی جامعیت و در نظر گرفتن جنگ در همان ظرف زمانی و مکانی است که واقع شده است . ما نمی توانیم پدیده ها و اجزای یک کل را از بدنه آن جدا کنیم و در موردش اظهار نظر نماییم . این کار به لحاظ علمی هم پذیرفته نیست . در تحلیل دفاع مقدس باید همه جوانب و طرف ها را در نظر گرفت . مسئله بعدی طرح سوال های انحرافی است . در حالیکه جنگ تحمیلی واقعیتی دفاعی و ارزشی داشته است، بعضی با سوال های بی ربط قصد مغلطه دارند که باید گفت با طرح سوال های غلط نمی توان به جواب درست رسید . اگر ما همه این مفروضات را در نظر بگیریم بدون تعارف در برابر رزمندگانی که که 8 سال با دست خالی در مقابل دشمن مجهز به آخرین سلاح های روز دنیا مردانه جنگیدند و اجازه ندادند حتی یک وجب از خاکشان را دشمن تصرف کند، باید سر تعظیم فرود آوریم.


آیا میان نسل فعلی با نسل جنگ شکافی ایجاد شده است؟


فاصله افتاده است اما ضدیت نیست. نسل فعلی هم در همین آب و خاک پرورش یافته و شیفته اهل بیت(ع) است. البته دغدغه ها و اهداف هر نسلی با نسل قبلی تفاوت دارد که طبیعی هم هست اما به نظر بنده اگر آرمان ها و واقعیت های جنگ مثل خود جنگ بی ریا و بدون تکلف بازگو شود نسل فعلی هم با حقایق جنگ ارتباط برقرار می کند.

باید در مرحله اول مطالعه و پژوهش موضوعی درباره ابعاد مختلف دفاع مقدس صورت گیرد و دوم اینکه نتایج پژوهشی به صورت کاربردی در اختیار مردم قرار گیرد. کاربردی به این معنی که گروه های هدف در جامعه حتی به تفکیک جنسیتی با محصولات مختلف در موضوعات دفاع مقدس آشنا شوند و بهتر آنکه با نهادینه کردن دفاع مقدس در مدیریت جامعه به معرفی تجربی آن بپردازیم.

تلاش های فعالان در عرصه فرهنگ و هنر در انتقال ارزش های دفاع مقدس به نسل امروز باید از دعواهای سیاسی و حب و بغض های جناحی به دور باشد تا فرهنگ سازی دفاع مقدس به طور خالصانه و پاک و زلال صورت گیرد و این وظیفه ای است بسیار مهم که باید به نحو احسن در حیطه عمل درآید. این وظیفه در درجه اول متوجه سازمان ها و مراکز متولی حفظ و نشر آثار و ارزش های دفاع مقدس می باشد که باید همه طرح ها و برنامه ریزی ها و اقدامات خود را بر محور اصلی مزبور به ظهور و بروز دراورند.

تکریم از فرهنگ دفاع مقدس به نسل بعد می فهماند که معیار ارزش ها چیست. ارزش های دفاع مقدس از جمله معروف های جامعه کنونی ماست و یکی دیگر از لوازم کنونی انتقال ارزش ها عمل بزرگان و مدیران جامعه است که اگر رفتار مدیران جامعه بر خلاف گفته هایشان باشد هیچ گاه نمی توان انتظار داشت که نسل جدید ارزش هایی را که از ان دم می زنند پذیرا باشند . این مصداق آیه 44 سوره بقره است که خداوند فرمود: «چگونه مردم را به نیکی فرمان می دهید اما خود را فراموش می کنید؟» یکی دیگر از آموزه های قرآنی پرهیز از غلو و خرافه گویی است . خداوند می فرماید:«لا تغلوا فی دینکم» یعنی اگر می خواهید آیین شما ترویج شود غلو نکنید. در انتقال خاطرات و الگو سازی از شهیدان دفاع مقدس اگر به جای پرداختن به واقعیات به ذهنیات و وهمیات خود بها دهیم نسل جدید گفته های ما را باور نخواهد کرد. استفاده از سخن منطقی و استدلالی در انتقال ارزش ها نیز باید مدنظر باشد.


آیا انتقال ارزش های ماندگار دفاع مقدس برای نسل های بعدی را ضروری می دانید؟ در این صورت چگونه باید به چنین مهمی پرداخت؟


در اینکه لازم است خاطرات و مجاهدت های رزمندگان گفته شود هیچ شکی نیست اما نکته بر سر شیوه بیان اتفاقات جنگ است . در این مورد یکی از آسیب هایی که این روایت را تهدید می کند اغراق در بازگویی اتفاقات است. یعنی بزرگ کردن و برجسته کردن آدم های جنگ در حدی که هیچ کس یارای ارتباط برقرار کردن با آنها را نداشته باشد. نکته بعدی کوچک شمردن و ناتوان فرض کردن دشمن است راهکاری که در این باره می توان ارائه کرد بازگو کردن حقایق جنگ بدون کم و کاست و اضافه و کم کردن اتفاقات است چرا که حوادث جنگ به حدی شگرف تاثیرگذار و جذاب است که اگر بخواهیم در قالب درستی آن را عرضه کنیم یقینا نسل جوان جذب ارزش های ماندگار ارزش های دفاع مقدس می شود. نکته بعدی وظیفه سنگین هنرمندان است. با اینکه فیلم ها و کتابهای خوبی در این مقوله تولید شده است اما همچنان منتظر آثار فاخری هستیم که بتواند با بیان حقایق جنگ با نسل جوان ارتباط برقرار کند.


نقش حضرت امام در رهبری و فرماندهی دفاع مقدس چگونه بود؟


براستی اگر درایت و رهبری پیامبرگونه ان روزها همراه انقلاب ما نبود آنگونه مقاومتی نیز هیچ گاه شکل نمی گرفت. آنقدر این بیانات موثر واقع شد که آن روزها همه قشرهای اجتماعی مردم ایران حول محور جنگ منسجم شدند .

رهبری امام خمینی درنهضت بی نظیر قرن معاصر و همچنین دوران دفاع مقدس یک نمود و تحقق علمی رهبری الهی و دینی جهان اسلام با تمام معیارها و مشخصات آن بود. امام شخصیتی جامع در ابعاد مختلف علمی و عملی بود و یکی از کم نظیرترین حادثه های تاریخ اسلام را آفرید. از بارزترین جلوه های رهبری و نقش معنوی حضرت امام خمینی و تاثیر شگرف آن بر روحیه ملت و رزمندگان اسلام، هدایت و رهبری ایشان در هشت سال حماسه دفاع مقدس است. بزرگمردی که حماسه رزمش آمیخته با بالاترین مراتب عرفان، فقهش متبلور در فلسفه عملی حکومت اسلامی و حکمتش شالوده سیاست های نظام اسلامی بود

نوشته شده در چهارشنبه 88/8/27ساعت 6:30 عصر توسط مرضیه بهشتیان نظرات ( ) |

<      1   2   3      >

Design By : Pichak