سفارش تبلیغ
صبا ویژن




















سیب گلاب

حتماً شما هم بارها این جمله تکراری را شنیده اید که بعضی از بزرگترها و قدیمی ها همیشه از آن می نالند:

 " عجب روزگار بدیه ... چقدر احترام ها کم شده ... جوانهای این دوره زمونه اصلاً بزرگتر و کوچکتر سرشان نمیشه و ... "

 

به نظر شما آیا واقعاً این چنین است ؟

اگر این چنین است تقصیر کیست ؟

فرزندان یا پدر و مادر؟ ... شاگردان یا معلمان؟ ... جوانان یا کهنسالان؟ ... قدیمی ها یا امروزی ها؟ ...

 

اگر منصفانه قضاوت کنیم ، احتمالاً قبول خواهیم کرد؛

که در جامع? امروز ، واقعاً در میان بعضی ها احترام ها کم رنگ شده است ...

بخصوص از طرف نسل جدید نسبت به نسل قدیم ؛

 

 

اما چرا ما این گونه شده ایم ... که بعضی از بزرگترها اینقدر می نالند ...

 

مگر قدیم تر ها این گونه نبود ؟

 

یعنی آنهایی که این همه از وضعیت امروز می نالند ، واقعاً در آن زمان آنقدر زندگی ایده آلی داشتند که جای هیچ گونه گله و شکایتی نبود ... که حال ،این گونه به نسل جدید معترض اند؛

 

سخت می توان باور کرد ...

که قدیمی ها آنچنان زندگی خوبی داشتند که این شکوه و شکایت ها در کار نبود ...

 

ولی خب! می توان باور کرد به خاطر اینکه :

فاصله ها و سطح توقعات بین نسل های قدیم در دراز مدت ، و به کندی دچار این همه شکاف و تغییرات می گشت ... احترام ها هم بیشتر بود ... یعنی چیزی در حد متوسط ؛

 

ولی ... باید باور کنیم که ،امروز هم همان احترام ها در بسیاری از جوامع وجود دارد ، اما انگار دیدگاه ها نسبت به ضعف های نسل جدید ، تحت تأثیر رسانه ها و کم تحملی ها (و در پاره ای اوقات پرتوقعی ها) حساس تر و باریک بین تر شده است...

 

در اکثر مواقع ، جوان امروز هم در حالت عادی با بزرگترش صحیح برخورد می کند ...

 

اما به یک شرط ؛

 

آن هم یک شرط اساسی:

 

فقط و فقط بر اساس درک متقابل از همدیگر و رابطه ای دو طرفه ؛

 

چه کسی گفته : همیشه باید احترام ها یک طرفه باشد ...؟

و فقط باید نسل امروز به نسل دیروز احترام کند ...

 

 

چند مثال برای واضح تر شدن بحث :

 

 

   .... پست بعد

 

 

 

 

 

 


نوشته شده در دوشنبه 91/2/4ساعت 11:39 صبح توسط مرضیه بهشتیان نظرات ( ) |


Design By : Pichak